دانلود رمان وحشی اما دلبر (رمان خانه)

ساخت وبلاگ
دانلود رمان وحشی اما دلبر (رمان خانه)

نویسنده: مهلا علی راد 
خلاصه ای از داستان رمان: 
اگر خاندانم نفرین شده، اگر انگشت نمای خاص و عام شدیم، اگر پدرم زنا کار بوده، اگر مادرم خیانتکار بوده، اگر برادرم از دوری یار در خیابان ها نفس های آخرش را کشید، غمی نیست، اندوهی نیست، زجری نیست، دردی نیست، اما، خواهرم را، پاره ی تنم را، تنها دلیل زندگیم را، وجودم را، نابودش کرد، پر پرش کرد، دلش را شکست و او را گرفتش از من، از منی که جنسم از سنگ است، از منی که بی احساس تر از آهنم، از منی که سنگدل تر از شیطانم… 
قسمتی از متن رمان: 
نگاهی به بچه های توی زمین انداختم، دایره ای زده بودن و در حال انجام تمرینات سبک آخر بودن، میدونستن تمام حرکاتشون زیر نظر منه برای همین جز صدای کمک مربیم که حرکات رو توضیح میداد حرف دیگه ای زده نمیشد. صدای سارا کمک مربیه اولم رو که اهل هامبورگ بود از کنار گوشم شنیدم: 
_بهترنبود یه مدت استراحت میکردی؟ 
برگشتم نگاهش کردم، در حالیکه سعی میکرد چشماش رو ازم بدزده گفت: 
_شنیدم تو ایران رسمه وقتی کسی میمیره براش چهلم میگیرن و تو هم که بزرگترین دختر... نزاشتم حرفش رو کامل بزنه، برگشتم دوباره به تمرین بچه ها نگاه کردم و خیلی خشک گفتم: 
_واسه ی همون روز بلیت گرفتم. 
_ولی آقای کازان که گفتن میتونی از فردا بری، چرا اینکار و میکنی شینا؟ صداش پرتردید شد و با کمی مکث ادامه داد: 
_تو با خونوادت مشکل داشتی؟ 
لبام رو تر کردم، دستم رو تو جیب شلوارک ورزشیم فرو بردم و به سمت بچه ها حرکت کردم، با چشم به مهرسا تنها بازیکن ایرانیه تیم که خودم به اینجا آوردمش اشاره کردم... 
یک شنبه 27 فروردین 1396

دانلود


دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : دانلود,رمان,وحشی,دلبر,رمان,خانه, نویسنده : roman-khane بازدید : 288 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 10:27