دانلود رمان خانه وحشت (رمان خانه)
نويسنده: عاطفه کلهرزاده
خلاصه ای از داستان رمان:
داستان این رمان در مورد سه تا دختر نوجون که برای دانشگاه میرن شمال و برای اقامت به خونه ایی میرن که اتفاقای ترسناک واسشون میوفته ...
قسمتی از متن رمان:
رویا: ساعت ۸ صبحه، خیلی خستم، به تابلوی سبز کنار جاده نگاه کردم، ساری۲۰km . .
_ بلاخره رسیدیم.
نگاهی به دختراکردم، هردوخواب بودن، تمام راهو خودم رانندگی کردم، الانم واقعاخوابم میاد. امیدوارم یه رستوران این نزدیکا باشه که بتونم استراحت کنم. دخترارو صدا زدم.
_تران، شیدا، بیدار شین داریم میرسیم.
ترانه دستاشوکشید و به اطراف نگاه کرد. با ذوق دوتا دستشو به هم زدو گفت:
_وای خدایا اینجا بهشته؟ چقدرقشنگه، وای رویا ببین چقدرهمه جا قشنگه.
میدونستم ترانه اولین باره میاد شمال، دلم میخواست ازاول جاده بیدارش کنم تا همه جارو ببینه ولی میدونستم خستست و از دیشب استرس داشت.
ـ روزای تعطیل آنقدرهمه جامیگردونمت تا قشنگی این بهشتو ببینی.
مهدیس که با صدای ما بیدار شد، شروع کردبه غرزدن.
ـ چه خبره اول صبحی؟ بزارین بخوابم دیگه، اه.
ـ باشه توبخواب، منم که ۴ ساعته دارم رانندگی میکنم هیچ، ترانه که تازه متوجه خستگی من شدبانگاه مظلومش گفت:
ـ میخوای من رانندگی کنم؟
ـ نه عزیزم اولا که تواصلا اینجارو بلد نیستی دوما که الان دیگه میرسیم.
شیدا که دیگه کاملا بیدارشده بود باخستگی گفت: وای استخونام چسبید به هم فلج شدم بابا، نگه دار یه جا گشنمم هست.
یعنی اون لحظه فقط دلم میخواست فکشو پیاده کنم.
ـ منم که گفتم الان میرسیم.
شیدا که عصبانیتمو دید دیگه حرفی نزد. وارد شهر شدیم و کنار یه رستوران خشگل پارک کردم، خیلی قشنگ بود ظاهرش، فانتزی بود و پشتش باغ بود که رویاییش کرده بود. ۳ سالی میشد که نیومده بودم اینجا و واقعا تغییر کرده بود وعالی شده بود. رفتیم تو رستوران و صبحانه خوردیم. بعد صبحانه از صندلی بلند شدم.
ـ بچه هامن میرم توماشین یکم بخوابم. شما هم تواین فرصت برین اطرافو یکم بچرخین. اون دوتا گشنه های عقب مونده هم فقط سر تکون دادن، منم رفتم تو ماشین و بعد از چند دقیقه خوابم برد ...
چهارشنبه 4 مرداد 1396
دانلود
دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید
برچسب : دانلود,رمان,خانه,وحشت,رمان,خانه, نویسنده : roman-khane بازدید : 224 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 10:27