دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)

ساخت وبلاگ
نویسند: نیلوفر لاری پورخلاصه ای از داستان رمان: -رویا! این عکس کیه؟- عکس؟چرخی زد و نگاه حاکی از حیرتش را به چشم من دوخت. لحظه ای احساس کردم رنگ از چهره اش پرید .اما از تک و تا نیفتاد. صورت سفید و گوشتالودش را پوزخندی تمسخر امیز از هم باز کرد و گفت: عکس دوستم ناهید است،چطور او را نشناختی؟این بار نوبت من بود با چشمانی از حدقه بیرون زده نگاهش کنم. تقریبا داد زدم: عکس ناهید!!؟ خیال کردی من خرم؟ عکس یک پسر را از عکس یک دختر تشخیص نمی دهم؟ تو می گویی نا هید… نگذاشت به حرفهایم ادامه دهم، عکس را از توی دستم کشید بیرون و با لودگی گفت: عکس دوستم است، خیالت راحت شد؟ ... پنج شنبه 7 مرداد 1395 دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 483 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده: هانیه وطن خواه خلاصه ای از داستان رمان: به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم... نگاه که می کنم می بینم... تو به رویاهایت اندیشیدی... من به عاشقانه هایم... تو انتقامت را گرفتی... من تمام نیستی ام را... بیا همین جا تمامش کنیم.... بیا کشش ندهیم... بیا و تو کیش شو... می آیم و مات می شوم... و تو را به خیر می سپارم... خودم را به سلامت... دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند... قسمتی از متن رمان: لیوان چای را به دستم سپرد. از گوشه چشم می شد زیرنظرش داشت. از همان اولین بار که دیدمش، رفتارش مثل کف دست بود. - خوبی؟ - چرا باید به نظرت بد باشم؟ دستم را فشرد. یک ماهی می شد که این قسم محبت های زورکی را به ریشم می بستند. من که مشکلی نداشتم. پس چرا تمامش نمی کردند؟ دستم را کشیدم و قدمی سمت پنجره برداشتم. باران تند شهریور هم رخوتم را به هم نمی زد. این باران حتی من را به حیاط هم نمی کشاند. چقدر همه چیز خاکستری شده بود. زنگ تلفن نگاهم را از چراغ کم سوی کوچه گرفت و پرستو گوشی را میان دستش فشرد و گفت: بیا جواب بده، مامانت نیست. گوشی را به گوشم چسباندم. بی شک امشب می مُرد. - بگو می شنوم. همیشه دردهایش را می شنیدم. - بیا پایین. همین و دیگر هیچ. پرستو را با نگاه پر سوالش تنها گذاشتم. می دانست نباید به کسی بگوید همراه او هستم. می دانست باید بگوید با آرام بخش به خواب مرگ رفته دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : روشنایی, نویسنده : roman-khane بازدید : 313 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

دانلود رمان بهار عشق (رمان خانه) نویسنده: راحیل.مخلاصه داستان رمان: داستانی از زندگی یه دختر (هلیا)، دختری با تموم احساسات لطیف دخترونه، وجودی سرشار از مهر و بخشش، دل میبنده, عاشق میشه ولی این عشق چه به روز احساسش میاره؟ چی باعث میشه هلیایِ با گذشت, از گذشتن بترسه و بخشیدن براش سخت باشه؟... قسمتی از متن رمان: وارد اتاق که شد چشمم به چهرش افتاد. این چه بلایه سرخودش آورده! چشماش از زور گریه یه درجه مونده تا بسته شدن، هاله ی سیاه زیر چشماش و بینی متورمش حسابی قیافه ی زیباشو تغییر داده بود. روبروم روی تخـت نشست بعد از این پا اون پا کردن گفت: هلیا تورو خدا تو با بابات صـحبت کـن از خرشیطون بیاد پایین، بابا من به چه زبونی بگم از این پسره خوشم نمیاد. از پشت میز مطالعه بلند شدمو کنارش نشستم، دستشو تو دستم گرفتمو گفتم: مریم جان اگه دوستش نداشتی چرا قبول کردی؟ تردید برای گفتن چیزیو تو چشماش خوندم ادامه دادم – بگو، چیزی میخوای بگی؟ حداقل به یه نفـر دلیل اینکاراتو بگو با من من گفت: میتونم بهت اعتماد کنم؟– معلومه که میتونی! یادت رفت ته تـو بچگی چـه آتیشی میسوزوندیم چقد صـمیمی بودیم مـن همون هلیام تو خودتو از همه کنار کشیدی. – خب میدونی من طلاق مامانمو از چشم بابات میبیـنم. کینه ای که از بابات بـه دل گـرفتم نـا خواسته دامن شماروهم گرفت. – حق داری عزیزم حالا هم دیر نشده دوباره شروع میکنیم. هردو ل دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 320 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده: شهره وکیلی خلاصه ای از داستان رمان: ساعت ده صبح يك روز سرد بهمن ماه، درحالي كه برف شب قبل همه جا را سفيدپوش كرده بود، كارگرها اثاثه دو كاميون را كه به سختي وارد كوچه شده بودند، به داخل ساختمان مي بردند. قطر برف بيش از سي سانتيمتر بود و به آن كوچه باغ، منظره اي دلفريب داده بود. پرتو مواظب كارگرها بود كه اثاثه را به در و ديوار نزنند. راهنمايي شان مي كرد لوازم سنگين، مثل يخچال و ماشين رختشويي و ... را در جاهايي كه از پيش تعييد كرده بود، بگذارند. قسمتي از اثاثه هم به طبقه بالا مي رفت. برادرهايش بيژن و ايرج در كوچه ايستاده بودند و بر كارها نظارت مي كردند. پسر بيست ساله اش علاء هم در طبقه بالا منتظر آن قسمت از اثاثه بود كه براي آنجا در نظر گرفته بود. ساعتي بعد وقتي كارگرها كارشان تمام شد، برادر بزرگتر پرتو، با آنها تصفيه حساب كرد و كاميونها رفتند. سپس با ايرج به داخل خانه آمدند. كوهي از اثاثه درهم و برهم در هه جاي خانه ديده مي شد. ييژن گفت: - خب، پرتو جان از كجا شروع كنيم؟ پرتو با قاطعيت جواب داد: ... یک شنبه 17 مرداد 1395 دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 301 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده : noghre خلاصه ای از داستان رمان: داستان درمورد یه دختر پولدار و دورگه نیست، داستان دختر زیباییه که ترک شده به جرم دختر بودنش. زحمت میکشه واسه اینکه پاک بمونه، نه مادر داره نه پدر همه رو از دست داده، همه رو توی زلزله از دست داد خودشه و خودش، خدمتکار خونه هاست، از صبح بلند میشه و کا رمیکنه دختری که سختی میکشه و دلش یه حامی میخواد. تا اینکه سرو کله یه پسر پیدا میشه ازش دفاع میکنه در برار نیشو کنایه بقیه و نمیزاره کسی اذیتش کنه. و دختر داستان ما که اسمش هم رهاست حس میکنه که وابسته شده، ولی یه اتفاق که شاید شوم باشه، شاید یه پل باشه تا راه های بهتری رو واسه زندگی اونا باز کنه. رها میره سفر و رادین قصه ما که عاشقه نگرانش میشه وقتی رادین میاد تا از رها خبر بگیره با بزرگترین فاجعه زندگیش رو به رو میشه... سه شنبه 1 تیر 1395 دانلود دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 342 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده: محمدرضا نظری دارکولیخلاصه داستان رمان: رمان فرار نوشته ی محمد رضا نظری دارکولی این کتاب درست مانند داستان مسخ فرانتس کافکا روایت گر تنهایی بشر است. در داستان مسخ وقتی گره گوار سامسا به حشره‌ای تبدیل می‌شود، با وجود این که نان‌آور خانواده است، اما همه ی اهل خانه او را طرد می‌کنند. خواهرش می‌گوید: "بهتر است فردا او را دم در بگذاریم تا خاکروبه‌ای او را همراه آشغال‌ها با خود ببرد. آخر او به درد چه می‌خورد؟!". در رمان "فرار" نیز ارژن از اطرافیان و حتا از خودش متنفر شده است او حتی از خودش می‌گریزد و با خود بیگانه شده است. در حقیقت او حتی خودش را هم طرد می کند رمان «فرار » از طرفی هم همچون داستان پزشک دهکده‌ی فرانتس کافکا شخصیتی را برای ما تصویر می‌کند که زندگی عشق و میل خود را فدای حرفه‌ و شغل خود می‌کند. در پزشک دهکده، پزشک تمام زندگی و عشق خود را فدای حرفه‌ی طبابت می‌کند اما می‌بینیم که او چگونه زندگی و عشق خود را از دست میدهد و در طبابت نیز به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. چنان که مریض‌اش می‌میرد. در رمان فرار نیز ارژن تمام عشق و زندگی خود را فدای حرفه‌ی نویسندگی خود می‌کند اما در نهایت هر دو را از دست می‌دهد و می‌میرد. رمان فرار جوانی را برای خواننده تصویر می کند که نه راه فرار دارد، نه تفریح می کند و نه امید به آینده دارد و تمام روزهای زندگی اش تکراری شده است. هیچ تحول و تنوعی در دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 274 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده: گیسوی پاییزخلاصه ای از داستان رمان: تویی که از شگرف ترین آسمانها عروج کردی تا بودنت رو، ارزونی تنهاییم کنی. تویی که من رو از تاریک ترین ژرفای این دریای همیشه طوفانی، تا حقیقت شیرین نور و گرما بالا آوردی و زورق سرگردانی ام رو، از اسارت جوش و خروش های سر به هوا نجات دادی. این روزها اگر بغضی ترک می خوره، اگر غمی جدید زائیده می شه، همه برای توئه. برای تویی که نمی دونم روزی می رسه که چشمام رو با ردّ نگاهت، متبرک کنی؟ و من چشم انتظار اون لحظه، هر وفت که بارون بباره، صدات می زنم، نه با نوای زبانم، که با نوای دل، چرا که تو درون منی و دیگه نیازی به آوا و کلام نیست... قسمتی از متن رمان: وارد بیمارستان که شدم یه نفس عمیق کشیدم. انگار می خواستم ریه ام رو پر کنم از هوایی که توش امیرمهدی نفس می کشید . هواش برام نا آشنا نبود. روزی سه بار تو همون هوا نفس می کشیدم. روزی سه بار می رفتم و امیرمهدیم رو می دیدم و باز هم تموم وقت دلتنگش بودم . وارد راهروی منتهی به اتاق امیرمهدی با دکتر پورمند چشم تو چشم شدم . گذشت روزها مثل قبل بود. سخت و دور از توان . با این تفاوت که اینبار همون کورسوی امید که برای چشم باز کردن امیرمهدی داشتیم به ناچیزترین حد رسیده بود. چرا که همون روز که ایست قلبی کرد سطح هوشیاریش دوباره به پایین ترین حد ممکن رسید و دکترش آب پاکی رو ریخت روی دستمون که احتمال چشم باز کردنش ش دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 339 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:23

نویسنده: مریم جعفریخلاصه ای از داستان رمان: پروانه تنها دختر یک میلیونر، عاشق رامین که بازیگر هست میشه و همه جا به دنبالش میره حتی خارج از کشور برای دنبال کردن بازی اون. از طرف دیگه مهران دوست صمیمی رامین سعی میکنه پروانه رو از عشق رامین دور کنه. بعد از کش و قوس زیاد بالاخره پروانه و رامین با هم ازدواج میکنن ولی یک ماه بعد از ازدواجشون در شبی که... قسمتی از متن رمان: پروانه بدن خسته خود را روی مبل دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 562 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:52

نویسنده: mehrsa _m خلاصه ای از داستان رمان: فريماه يه دختر تنهاست كه غمها و كمبودهاي زيادي توي زندگيش داره. سعي ميكنه اين كمبوداشو برطرف كنه. ولي هميشه هم راه درست رو نميره. بعضي وقتا هم چوب ندونم كارياشو ميخوره. تصميم ميگيره خودشو وارد زندگي پسري بكنه تا بتونه زندگي راحتي داشته باشه ولي . . . قسمتی از متن رمان: داشتم تقلا میکردم که پسش بزنم و رو پام وایسم ولی هُلم داد و بدتر روی مبل ولو شدم گفت : دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...ادامه مطلب
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 312 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:52

دانلود رمان کلید و خنجر (رمان خانه)

نویسنده: سیمین بهبهانی 
درباره رمان: 
رمان «کلید و خنجر» نوشته سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی، نویسنده و غزل سرای معاصر ایرانی است. او بخاطر سرودن غزل فارسی در وزن های بی‌سابقه به نیمای غزل معروف است، کتاب حاضر یکی از مجموعه داستان‌های وی می‌باشد. 
دوشنبه 17 خرداد 1395

دانلود


دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه)...
ما را در سایت دانلود رمان سراب عشق (رمان خانه) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-khane بازدید : 350 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:52